صنایع زیربنایی، در ادبیات توسعه اقتصادی نهتنها بهعنوان بسترهای حیاتی رشد و اشتغال، بلکه بهعنوان شالودههای ثبات ملی و راهبردهای امنیت اقتصادی شناخته میشوند. این صنایع، هرچند در ظاهر بیشتر با مفاهیم فنی و مهندسی گره خوردهاند، در باطن نقشی عمیقتر و بنیادیتر در معماری آینده اقتصادی کشورها ایفا میکنند.
اقتصادی که بر زیرساختهای قدرتمند صنعتی و تولیدی بنا نشده باشد، مانند ساختمانی بدون پی است؛ ممکن است در کوتاهمدت فعال به نظر برسد، اما در برابر تحولات بیرونی و درونی، تابآوری لازم را نخواهد داشت. صنایع زیربنایی، از جمله نفت و گاز، پتروشیمی، فولاد، سیمان، نیروگاهها و معادن، پایههایی هستند که سایر فعالیتهای اقتصادی بر آنها استوار میشوند؛ آنها امکان تولید کالاهای اساسی، شکلگیری زنجیرههای ارزش و بهرهبرداری از ظرفیتهای ملی را فراهم میسازند.
پیشران اشتغال و موتور تحریک سایر بخشها
یکی از مهمترین ویژگیهای صنایع زیربنایی، توان بالای آنها در خلق اشتغال مستقیم و غیرمستقیم است. راهاندازی یک پالایشگاه، کارخانه فولاد یا نیروگاه برق، تنها به معنای استخدام صدها مهندس و کارگر نیست، بلکه به معنای فعال شدن زنجیرهای از مشاغل در حوزههای تأمین تجهیزات، لجستیک، مهندسی مشاور، پیمانکاری، فناوری اطلاعات و حتی خدمات رفاهی است.
بهعبارت دیگر، هر واحد سرمایهگذاری در این صنایع، نقشی ضربکننده در رشد اشتغال و تولید ناخالص داخلی دارد. این ویژگی، آنها را به گزینهای جذاب برای سرمایهگذاران و دولتمردانی تبدیل میکند که بهدنبال توسعه متوازن و پایدار هستند.
ثبات در برابر نوسانات اقتصادی
برخلاف بسیاری از کسبوکارهای خدماتی یا مبتنیبر مصرف که به شدت به نوسانات تقاضا وابستهاند، صنایع زیربنایی معمولاً دارای افقهای بلندمدت، ظرفیت تولید انبوه و بازارهای صادراتی پایدار هستند. همین پایداری، آنها را به تکیهگاههایی مطمئن در دورههای رکود، بحران ارزی یا حتی تحریمهای خارجی تبدیل میکند.
کشورهایی که توانستهاند ظرفیت صنایع پایه خود را ارتقا دهند، در برابر شوکهای اقتصادی، توانایی بیشتری برای حفظ اشتغال، تأمین درآمدهای دولتی و ادامه روند توسعه داشتهاند.
قلب تپنده صادرات و ارزآوری
بخش قابلتوجهی از صادرات غیرنفتی کشورهای در حال توسعه، از دل صنایع زیربنایی بیرون میآید. صادرات محصولات پتروشیمی، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی، سیمان و مواد معدنی، منابع باارزشی برای تأمین ارز، بهبود تراز تجاری و کاهش وابستگی به واردات بهشمار میآیند.
در اقتصادی که درآمدهای نفتی ناپایدار یا محدود شدهاند، این صنایع میتوانند نقش حیاتی در تأمین منابع ارزی ایفا کنند و به دولتها اجازه دهند تا با اتکا به صادرات صنعتی، ثبات سیاستهای مالی و ارزی را حفظ کنند.
پیشنیاز توسعه فناوری و خدمات نوین
توسعه فناوریهای نوین، اقتصاد دیجیتال و خدمات پیشرفته بدون وجود زیرساختهای قدرتمند صنعتی تقریباً غیرممکن است. صنایع پاییندستی، صنایع پیشرفته، حتی مراکز تحقیق و توسعه و استارتاپهای فناور محور، برای فعالیت و رشد خود به تأمین انرژی پایدار، مواد اولیه فرآوریشده، زیرساختهای حملونقل و شبکههای پشتیبان نیاز دارند.
بدون توسعه صنایع مادر، صحبت از اقتصاد دانشبنیان، بیشتر به یک آرزوی انتزاعی شبیه خواهد بود تا یک مسیر عملیاتی.
ابزاری برای توسعه منطقهای و عدالت اقتصادی
صنایع زیربنایی اغلب در مناطق کمبرخوردار یا دارای منابع طبیعی مستقر میشوند. این استقرار، فرصت مهمی برای توزیع متوازنتر سرمایهگذاری، اشتغالزایی و توسعه زیرساختها فراهم میآورد. احداث یک کارخانه یا نیروگاه میتواند جرقهای برای بهبود کیفیت زندگی در یک منطقه، مهاجرت معکوس، افزایش درآمد خانوار و گسترش امکانات عمومی باشد.
بههمین دلیل، صنایع زیربنایی محرک رشد اقتصادی، ابزار تحقق عدالت فضایی و منطقهای نیز محسوب میشوند.
آیندهنگری: گذار به سمت صنایع زیربنایی سبز
با افزایش دغدغههای زیستمحیطی در سطح جهانی، آینده صنایع زیربنایی در گرو تطبیق با اصول پایداری و فناوریهای پاک است. کاهش مصرف انرژی، بازیافت، بهینهسازی فرآیندهای صنعتی، استفاده از منابع تجدیدپذیر و کاهش ردپای کربنی، از مهمترین محورهای تحول در این بخش هستند.
شرکتهایی که در این مسیر پیشگام باشند، نهتنها توان رقابت جهانی بیشتری خواهند یافت، بلکه شانس بالاتری برای جذب سرمایهگذاران خارجی، دستیابی به بازارهای جدید و تقویت برند ملی خواهند داشت.
در نهایت، باید پذیرفت که صنایع زیربنایی، زیربنای تمامی سیاستهای توسعهای کشور بهشمار میروند و صرفاً یک بخش اقتصادی نیستند. سرمایهگذاری در این حوزه، راهبردی برای خلق رشد درونزا، تقویت تابآوری اقتصادی و تثبیت جایگاه کشور در نظم اقتصادی جهانی است.
تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۴/۱۰